میگذرد این روز ها :)

سلااااااااااااااااااااااااااااااام

حالتون چطوره؟؟؟

اقا سریال همگناه خیلی قشنگه بین نمایش خانگی هایی که تازگی اومدن...

یه چیز بگم؟

من خیلی از پایان خوش فیلم ها و داستانا بدم میاد:(اصلا وقتی داستان یا فیلم هایی با پایان خوش میبینم احساس میکنم دارن به شعورم توهین میکنن.

بنابراین امیدوارم همگناه پایان خوش نداشته باشه:)

 

چند وقتیه علاقه شدیدی نسبت به زبان انگلیسی پیدا کردم و زمان هایی که کلاس زبانم احساس لذت میکنم:)

خیلی خوبه. نه؟

 

دارم کتاب دختران افتاب که از دختر دایی گلم قرض گرفتمو میخونم البته الان فصل دومم تازه:)

 

و بالاخره دوباره برنامه ریزی کردن روزانه رو شروع کردم .فروردین و اردیبهشت خیلی جدی این کارو میکردم و حس خوبی داشتم>

 

پلنری که از ابرنگ گرفتم خیلی خوبه به نظرم یه پلنر کامله برای برنامه ریزیه روزانه

 

دلم خیلی خیلی برای ابجیم تنگ شده و این روزا واقعا نبودشو حس میکنم:(

 

خلاصه که موفق باشید:))))

 

یا علی...

 

زلال:) ۷ ۱

سلام بعد نبود طولانی:)

بعد کلی وقت ستاره ما هم روشن شد:)

بعله زلال مطلب گذاشته(مثلا خیلی براتون مهمه😂)

سلام گلای تو خونه چه میکنید با کرونا؟

من از این دوران خونه نشینی راضیم چون به شدت تونستم به کلی کارای عقب مونده برسم یکیش خوندن کتابایی بود که توی کتاب خونه خاک میخورد...

‌کتاب پاستیل های بنفش تعریفشو خیلی شنیده بودم ولی بعد از خوندش فهمیدم من از این کتاب خیلی خوشم نیومده:/ راستش زندگی پسر داستان کاملا متفاوت زندگی من بود من این تغیر دوست داشتم چون زندگی کاملا جدیدی رو تجربه میکردم...

من بهش نمره از ده شش میدم و واسه کسانی که این کتابو خوندن و خوششون اومده احترام قائلم:)

کتاب فرشته ها هم عاشق میشوند رو شروع کردم ، صفحه های اولشو که میخوندم قلبم تند تند میزد نه به خاطر هیجان فقط به خاطر عمق ناراحتی و عاشقی:)

نمیخوام پیاز داغشو زیاد کنم ولی انقدر ناراحت شدم که نمیخواستم ادامه بدم کتابو ولی حس کنجکاوی که چی شده باعث شده تا الان چهار فصلشو بخونم:)))

 

بیشتر از یک ماهه نرفتم مدرسه و هر دفعه که حرف از درس و مدرسه میشه به مامان میگم:چرا من دلم واسه هیچ کدوم از معلما تنگ نشده؟:)

مطمئنم هزاران دانش اموز دیگر هم همین حس علاقه رو به معلماشون دارن😂

بیشتر از هر چیزی دلم واسه بیرون رفتن با رفیقام و بغل کردنشون تنگ شده:)))

این دوران که بیشتر میتونم خلوت کنم با خودم و ببینم چند چندم کلی افکار پریشون و سوالای بی جواب هم میاد سراغم که مامان جان دونه به دونشو واسم باز میکنه بعد که فعمیدم دوتایی جمعش میکنیم:)

+یه سوال :شخص شما بدون چه چیزی یا چه کسی شما نیست؟

منظورم فهمیدید؟

مثلا:زلال بدون چه چیزی یا چه کسی زلال نیست؟

خب این سوال کلی ذهن خودمو درگیر کردو هنوزم جوابشو پیدا نکردم:/شما راجب خودتون میدونید؟

 

پ ن :کمی از من که اون بالای وب میدرخشه رو عوض کردم کلی کلی هم دوسش دارم برید ببینید:)

 

زلال:) ۳ ۴

تابستان:))

مدرسه برای دو هفته اول شهریور کلاس امادگی برای سال تحصیلی گذاشته:}

ریاضی و علوم :)

معلم ریاضی و علوم کلا دو تا شخصیت کاملا متفاوت دارند...

معلم ریاضی خیلی به نظم اهمیت میده فوق العاده توضیح میده و خیلی تیکه میندازه،از اونایی که دوست داره همه تو کلاس فعالیت داشته باشند :)و یکی از جذابیت هاش هم اینه که مشق نمیده:)

معلم علوم سعی میکنه هر درس رو با مثال جا بندازه،اغلب سر کلاس همه چیزو یاد میگیرند،اصلا براش مهم نیست که مطالبی رو که میگه ما چجوری و کجا مینویسیم هر دفعه هم یه پلی کپی میده تا توی خونه حل کنیم :O 

 

معلم علوم برام جذابیت بیشتری داره:)و سر کلاسش حالم بهتره:)

 

شنبه که رفتیم مدرسه کلی بغض کردم اخه برای چی باید تو تابستون کلاس درس داشته باشیم تو مدرسه سر کلاس همش احساس میکردم وسط دی ماه هستیم و بغضم بیشتر میشد ...(سر چه مسایل مهمی بغض میکنم  میبیید)

بعد مدرسه کلی هم گریه کردم :)

تابستون امسال بسی جذاب بود،کلی دوست جدید و خوب اومدن تو زندگیم و کلی روز رنگارنگ با هم ساختیم:*

 

پ ن :  تیر جان تو با همه گرم بودی مرسی که انقدر یدست بودی و هستی من خیلی دوستت دارم زود بیا پیشمون:)

 

 

 

زلال:) ۰ ۱

تولدش نزدیک است...

از 10 روز پیش دارم برنامه های تولد آبجیمو میریزم، وقتی نتونی کسی رو بغلش کنی بهش تبریکت تولد بگی و کلی باهات فاصله داره دست به دامان اینترنت و ویدیو میشی:(

قرار شد خانوادمون +دوستای صمیمی آبجیم یه ویدیو از خودشون بگیرن و تولدش تبریک بگن بعد همه این ویدیو ها رو پشت هم بزاریم تا براش بفرستم:)
هماهنگ کردن با این همه ادم که ویدیو از خودشون بگیرن بفرستن سخته چون خیلی لفتش میدن 11 روز مونده به تولد آبجیم ولی نمیدونم چرا قبول نمیکنن که ادیت کردن این ویدیو کار سخته و هی با جمله هایی مثل باشه عزیزم شب میفرستم، میفرستم برات، مگه بقیه فرستادن؟
 آدمو میفرستند دنبال نخود سیاه-_-
امید وارم چیز خوبی از آب در بیاد و آبجیم خوشحال شه از دیدنش... 
 
+7/مرداد پارسال کجا و امروز کجا....
+دلم تنگه رفقای قدیممه:(
پ ن :18 ام تولد آبجیمه :)
زلال:) ۶ ۵

بی حالی:)

بعد کلی وقت سلام :)

خب تابستون همتون شروع شده؟؟؟؟؟

من که کلی برنامه برای تابستون چیده بودم و هنوز در حال برنامه ریزیم اما بعضی وقت نمیدونم چرا حال ندارم:/

دار گلیممو چله کشی کردم اما دیگه ولش کردم ...

کلی کتاب دارم که یه کوچولوش رو خوندم بعد امتحانام شروع شده کلا ولش کردم الانم نمیدونم چرا حال خوندن ندارم...

و کلی کار دیگه که اگه بیشتر ادامه بدم آبرو دیگه ندارم پیشتون:)

حالا کلی کار مثبت هم انجام دادما...کلی اهنگ حفظ کردم:)

نه شوخی کردم علاوه بر اهنگ کل عکسامو ادیت زدم اماده اماده است ،ژله تزریقی هم دیگه کامل یاد گرفتم تایپ ده انگشتی هم دارم اینترنتی یه کوچولو تمرین میکنم که البته پیشنهاد میکنم همتون امتحانش کنید با تایپو اینم لینکش:

https://typeo.top/

موفق و سر بلند باشید:)

یاعلی...

زلال:) ۱۹ ۷

زندگی هنوز در جریان است:)

تو این هفته خیلی حالم بد بود و همش عصبی بودم...دلم میخواست یکی رو بزنم و فکر میکردم با این کار اروم میشم...

تا دیروز که تصمیم به یه سفر خارج از شهر تو طبیعت گرفتیم :)

یکی از بهترین سفرهام و با ارامش ترین سفر هام بود ولی من دقیقا اون موقع هایی که تنهاییروی تاب نشسته بودم یه کم نور خورشید و یه باد ملایم هم بود و شعر های فاضل نظری را بیت به بیت میخواندم فهمیدم هنوز زندگی پر از قشنگیه و امیده...

 

پ ن :ولی یه گربه اونجا بود کلی بهم استرس وارد میکرد میترسیدم یهو از پشت بپره روم:(بقیه هم مسخرم کردن...

 

زلال:) ۶ ۵
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان